HonaredefaView

X
توضیحی کوتاه درباره اثر :

با شنيدن خبر نابودی يك بيمارستان صحرايی، دكتر امير راستين همسر باردارش ليلی را نزد پدر همسرش، قوام، می گذارد و به جبهه می رود. در غياب شوهر، ليلی به كار نقاشی و نگارش كتاب مشغول است. در ضمن با سامان، كه مدير يك مؤسسه انتشاراتی است برای چاپ كتابش همكاری می كند. خبر شهادت دكتر راستين،‌ ليلی را دگرگون می كند. از طرفی فتاحی و همسرش به علت ثروت زياد قوام، خواستار ازدواج مرتضی، پسر از خارج برگشته شان، با ليلی هستند. اما ليلی مرگ شوهر را باور ندارد و اصرار دارد كه دكتر راستين همچنان زنده است. در همين زمان، سامان نيز به ليلی پيشنهاد ازدواج می دهد. اما درست هنگامی كه ليلی تلويحاً تقاضای سامان را پذيرفته، خبر زنده بودن دكتر راستين می رسد. اعضای خانواده به همراه سامان به ايستگاه راه آهن می روند تا از دكتر راستين كه حالا يك پايش را از دست داده است، استقبال كنند.

چند رسانه ای
  • افسانه بایگان و جمشید مشایخی در نمایی از فیلم شکوه بازگشت
    افسانه بایگان و جمشید مشایخی در نمایی از فیلم شکوه بازگشت
  • افسانه بایگان در پشت صحنه فیلم شکوه بازگشت
    افسانه بایگان در پشت صحنه فیلم شکوه بازگشت
  • سیروس مقدم در پشت صحنه فیلم شکوه بازگشت
    سیروس مقدم در پشت صحنه فیلم شکوه بازگشت